رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

اولين تجربه امتحان

رادمهرم اولين تجربه آزمون و آماده شدن براي امتحان را گذراندي و تجربه خوبي بود برايمان تا بفهميم كه برخوردت با اين موضوع چطوره ،آلودگي هوا پيش اومد و تعطيلات و عقب افتادن امتحاناتت و به تبع بهم خوردن برنامه خلاصه بيشتر از زمان پيش بيني طول كشيد و كمي اذيت شدي  اصلا با مامان همكاري نكردي و از اينكه بخواي با من تمرين كني ناراحت بودي و دوست داشتي خودت بخوني يا اينكه مي گفتي بلدم  خلاصه اين مرحله را به خوبي گذراندي و نتيجه خوبي گرفتي و جايزه اش هم طبق معمول خريدن فيگور حيوانات بود  اميدوارم مرحله بعدي كه خرداد ماه هست را هم بخوبي بگذراني  ...
4 ارديبهشت 1397

روز برفي سال 96

عزيزمامان خيلي منتظر برف بودي و يه برف خيلي قشنگ و كم نظير اومد و كلي ذوق كردي و از صبح زود با مامان رفتي بازي و رضايت نمي دادي كه بيايي خونه و من هم گذاشتم دل سير بازي كني    حواس شهر پرت برف و بازي بود  حواس من آغشته به عطر تو آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بماني ،دوستت دارم  ...
4 ارديبهشت 1397

عذرخواهي از نبودن

سلام نازنينم سلام مهربونم سلام نفس مامان  واااااااي كه چقدر دلم براي اين كلبه عاشقانه مان تنگ شده بود عزيزكم ببخش ماماني خيلي ناراحت بودم قصور از من نبود نمي تونستم وارد اين خونه قشنگمون بشم كلي تلاش كردم و پيغام پشت پيغام تا تونستم بيام و برات بنويسم  عزيزم دلم خيلي تنگ شده بود با اينكه تو دفتر برات مي نويسم ولي يه حس قشنگي داره اينجا الان ديگه انقدر بزرگ شدي كه گاهي با من همراه مي شي و بعضي صفحات رو با هم مي بينيم و برات مي خونم و آگاهت كردم از اين كلبه و نوشته هاش اميدوارم عذر ماماني رو پذيرفته باشي نازنينم💋💋💋💋   ...
4 ارديبهشت 1397